تاسو نزد مردمان دشتی TASOU

ساخت وبلاگ

تاسو نزد مردمان دشتی TASOU

تاسو" معادل "کلوند" در گویش دشتی و شاید معادل نیلی در گویش معیار است.

مهره ای سفید ، آبی ، فیروزه ای ، که در طب سنتی جنوب کارکرد درمانی دارد .
طب سنتی جنوب از مجاورت تمدنهای داخلی "ریشا" و "سیراف" و تمدن های پیرامون، "هند ، چین و افریقا" و فرهنگ اسلامی شکل، دوام و قوام یافته است .
استفاده از مهره های کانی یکی از شیوه های درمانی است که تا این اواخر در جنوب ایران به ویژه در منطقه ی دشتی کاربرد داشت.
تاسو مهره ای است که آنرا در نخی تزیینی دور گردن نوزاد می آویزند .
نوزاد بدون این مهره تا قبل از چهل روز دچار "تاسو" می شود .
چهل روز مدتی است که نوزاد نباید از منزل خارج شود .
اگر این اتفاق بیفتد "چله" ی بچه می افتد و خطرات بی شماری نوزاد را تهدید می کند . این مهره در نزد ملای محل و با ذکر خاصی " اوسی" می شد .
پس از آن تا چهل روز ضرورت داشت این مهره همراه طفل بماند .
گاهی تا دو سالگی نیز این مهره با بچه می ماند .
تاسو" نوعی بیماری ناشناخته بود که طفل بر اثر آن بدنش سیاه و تاسیده می شدوبدون علائم خاص دیگر می مرد. تاسو" شاید نوعی جن بود که فقط اطفال و نوزادان را مبتلا می کرد و"
برخلاف "آل" یا "یال" که فقط زنان زائو را مبتلا می کرد . تاسو اما در گویش معیار "تاسه" است .
تاسه در فرهنگ های معروف معانی گوناگونی دارد .
"برهان و ناظم الاطباء"می نویسند، فشارش و فشردن گلو به سبب سیری یا ملال و اندوه .
فرهنگ خطی کتابخانه ی لغت نامه ی دهخدا به نقل از "رسالة حسین وفایی"، افشردن گلو از ملالت یا سیری را در معنای این واژه نوشته است ."
"صحاح الفرس" فشرده شدن گلو از ملالت یا از پری و "شرفنامة منیری"، سیاهی روی که از اندوه پدید آید را برای این واژه نوشته است .
"برهان" در جایی دیگر، نوشته است، میل به خوردنی و خواهش به چیزی را گویند و این حالت بیشتر زنان آبستن و مردان تریاکی را دست دهد ."
"ناظم الاطباء"، آواز نفس کشیدن و نفس برآوردن مردمان فربه را ذیل واژه تاسه نوشته است

و ذخیره ی خوارزمشاهی نوشته است: ودشخواری دم زدن وسرفه زیادت گردد و چون گشاده خواهد شد و ریم بیرون خواهد آمد تبی گیرد هرزه سخت و اندر بیمار تاسه و دم زدن متواتر پدید آید .
تاسه در مثنوی معنوی هم بارها تکرار شده است .
در صفحه ی 49 و 50 دفتر دوم شرح جامع مثنوی معنوی، کریم زمانی در ابیات 84 و 85 و 86 و 88 و 89 پی در پی آمده است .
چشم چون بستی تو را "تاسه" گرفت
نور چشم از نور روزن کی شکفت
"تاسه ی" تو جذب نور چشم بود
تا بپیوندد به نور روز زود
چشم، باز ار "تاسه" گیرد مر تو را
دان که چشم دل ببستی برگشا
آن تقاضای دو چشم دل شناس
کو همی جوید ضیای بی قیاس
چون فراق آن دو نور بی ثبات
"تاسه" آوردت گشادی چشمهات
پس فراق آن دو نور پایدار
تاسه" می آرد مر آن را پاس دار"
کریم زمانی نیز برای "تاسه"، معانی پریشانی، اندوه و اضطراب را نوشته و افزوده است در اینجا "تاسه" افاده ی معنی بیتابی را می کند.

...

محرم الحرام در دشتی...
ما را در سایت محرم الحرام در دشتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tevideraz بازدید : 28 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1402 ساعت: 7:58